سرلشکر سلامی: با وقوع انقلاب اسلامی، ارعاب در دل همه متحدان آمریکا افتاد
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۸۰۳۹۰
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران صبح امروز (پنجشنبه ۲۱ مهر) در همایش ملی جهادگران تبیین در دانشگاه، ضمن تبریک فرارسیدن ایام ولادت پیامبر اسلام (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ص) گفت: افتخار میکنم در این لحظههای حساس و سرنوشتساز انقلاب اسلامی در جمع اساتید برجسته دانشگاههای کشور حضور دارم که به جانهای جوانان آگاهی میبخشند و سازندگان بنای فکری و زیرساخت ذهنی جامعه جوان کشورمان هستند و با مجاهدتهای علمی مبتنی بر اندیشه و تفکر الهی و انقلابی جامعه جوان ما را برای پذیرش نقشهای بزرگ در آینده روشن تمدن در حال ظهور اسلام در عصر جدید به عهده دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: اتفاقاتی که امروز در درون کشور ما جاری است دقیقاً ظهور عینی بزرگترین تقابل بین انقلاب اسلامی و نظام در حال افول سلطه است و جوهره اصلی این تقابل راهبردی، تقابل جهل و آگاهی است. منشاء و ریشه این ناآرامیها به طور دقیق بر اساس دادههای اطلاعاتی دقیق در کانون و قلب نظام سلطه نهفته است. این نبردی است که از درون خیابانهای شهرهای ما تا واشنگتن ، نیوریورک، لندن، تلآویو، ریاض و امثال این پایتختها امتداد دارد.
وی افزود: درگیری در نقاط مجزایی در نقاط مختلف شهرهای ما جاری نیست، این درگیری در مساحت عظیمی از این عالم جریان دارد. این جنگ از ورای جدل، ماورای دیوارها و مرزها امتداد دارد. هر چند گرفتاری و درگیری بین خود این ها شدید است. شما این ها را متحد و موتلف می پندارید اما قلب هایشان پراکنده است ولی به ظاهر یک جبهه ائتلافی عظیم را برای تغییر تاریخ، صحنه سیاست جهانی و تغییر جغرافیای سیاسی جهان و همچنین تغییر هندسه سیاسی و امنیتی قدرت در جهان شکل داده اند.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: جهان در حال گذار از ساختار پوسیده و کهن در حال افول قدرت به یک سازماندهی جدید است. آنچه که امروز مشاهده می کنید تراکم شکست های متوالی و سریالی نظام سلطه طی بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی است. این یعنی یک انتقام متراکم ناشی از انباشتگی شکست ها که به مارپیچ نزولی قدرت نظام سلطه انجامیده است.
وی ادامه داد: اتفاق بزرگی که صورت گرفته این است که حجم واقعی قدرت دشمن در طول زمان کاهش یافته است. ما با گرادیان بسیار شدید از نرخ تنزیل قدرت نسبت به زمان در نظام استکباری مواجه هستیم که اساساً به دلیل از دست رفتن قدرت ارعاب دشمن است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه وقتی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد شاهمهرههای شطرنج سیاسی دشمن از دست رفت، تصریح کرد: اولین پیام این بود که آمریکا نمیتواند از نظامهای سیاسی متحد خود حمایت کند و نظامهای سیاسی متکی بر ایالات متحده آمریکا به سرعت قابل فروپاشی هستند. این مسئله برای آمریکاییها بسیار سخت بود و برای آنها یک نظریه تولید کرد.
وی افزود: با وقوع انقلاب اسلامی، ارعاب در دل همه متحدان آمریکا افتاد و در عین حال مشعلهای امید در درون ملتهایی که خواهان آزادی از سلطه آمریکا بودند، روشن شد. اولین واکنش نظام یافته و سازمان یافته دشمن به این تغییر موازنه جنگ بود. تصور جهانی این بود این جنگ که به مفهوم حقیقی آن در جغرافیای سیاسی جهانی انجام شد، در سطوح اقتصادی و عملیات روانی جهانی بود. در سطح نظامی ما با یک ارتش سازمان یافته ولی حمایت شده از سوی همه قدرتها مواجه بودیم. پس ابعاد جنگ جهانی بود و یک ملت تنها.
فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه قبلا این سفارت آمریکا که یک جاسوسخانه بود اشغال شده بود و دیپلمات های جاسوس در اسارت بودند، اظهار کرد: آمریکاییها به طور مستقیم با نیروهای دلتا حمله کردند. من آن پایگاهی که آمریکایی مستقیم از آن در یکی از کشورهای همسایه پرواز کرده بودند را از نزدیک دیدم. آن موقعی که بیش از بیست و چند سال قبل بود وقتی با بالگرد از فراز این پایگاه پرواز میکردم، یک شهر کاملاً مجهز و مسلح از تجهیزات آمریکایی را مشاهده میکردم. فکر کنید نزدیک به نیمی از وسعت شهر تهران همه تجهیزات آمریکایی بود و من از آن فرماندهی پرسیدم که اینها اینجا چه میکنند به من گفتند که اینها اجاره میدهند.
وی ادامه داد: آمریکاییها به همین سادگی در کشورها حضور پیدا میکردند و پایگاه های قدرت را گسترش میدادند. نیروهای دلتا که ویژهترین، مجهزترین، پیشرفتهترین، تکنیکیترین و تاکتیکیترین نیروهای مخصوص دنیا از آنجا پرواز کردند و در طبس دچار توفان شن شدند و سوختند. پس از آن بود که نیمه شب رئیسجمهور آمریکا را از خواب بیدار کردند که این عملیات با شکست مواجه شده است. این هم دوباره یک شکست دیگر بود که پتانسیل قدرت دشمن را کاهش میداد یعنی اعتبار قدرت را از بین میبرد.
سرلشکر سلامی با اشاره به شعاع نفوذ ابرقدرتها گفت: ابرقدرتها یک شعار واقعی نفوذ قدرت دارند، یعنی یک شعاع واقعی و همانند اعداد مختلط است. قدرت دشمن ما دقیقا یک عدد مختلط است یعنی بخشی از این قدرت واقعی است مثلاً تعداد ناوهای هواپیمابر، هواپیماهای روی ناوهای هواپیمابر، لشکرها، موشکهای کروز و بالستیک و سایر استعدادهای فیزیکی قابل محاسبه و روشن. اما، این واقعیت فیزیکی قدرت یک شعاع تاثیر دارد که به آن کره یا فضای تاثیر میگویند یعنی حجمی از تأثیر فراتر از برد فیزیکی سلاح دارند.
وی افزود: انقلاب اسلامی آن تاثیر را کوچک کرد یعنی جاذبه این قدرت و میدان آن را کوچک کرد. حتی اگر به فیزیک قدرت آنچنان دست نزد اما، تاثیر قدرت را از بین برد. اعتبار در دنیا قدرت مهم است اما اعتبار قدرت و پذیرش این اعتبار از خود قدرت مهمتر است. ابتکار جمهوری اسلامی ایران این بود که اعتبار قدرت نظامی و قدرت سیاسی دشمن وابسته به دو اهرم قدرت نظامی که قالب رفتاری قدرت های نظامی زیرمجموعه را تنظیم کند و دیگری قدرت سیاسی. جمهوری اسلامی ایران میدانهای تاثیر این دو قدرت را تخریب کرد یعنی اعتبار قدرت سیاسی آمریکا در جهان به مانند گذشته به رسمیت شناخته نمی شود یعنی خریدار این قدرت نسبت به گذشته کم شده است.
فرمانده کل سپاه تاکید کرد: جنگ باز هم به کاهش اعتبار قدرت آمریکا در جهان کمک کرد؛ هم قدرت سیاسی و هم قدرت نظامی. آمریکاییها در جنگ به مفهوم واقعی مدیریت سیاسی جهانی جنگ را در حمایت از رژیم بعثی عراق بر عهده داشتند، تقسیم کار میکردند و کمکهای اطلاعاتی آمریکاییها حتی عملیات استانچ ریگان و خارج کردن عراق از لیست حامیان تروریسم و برقراری رابطه سیاسی نیز کار آن ها بود. هنگامی که این جنگ جهانی نابرابر با پیروزی انقلاب اسلامی خاتمه یافت دوباره یک سقوط آزاد در آن شعاع تاثیر آمریکا رخ داد. به مرور که جلوتر میرویم استراتژی مهار دوگانه که در زمان کلینتون رخداد نیز شکست خورد. باید گفت هرچه به جلوتر میرویم آمریکاییها در مقابل انقلاب اسلامی با شکستهای متوالی و سریالی استراتژیک در جهان روبهرو هستند که این شکست ها نه فقط نسبت ما با آمریکا را تغییر میدهد بلکه نسبت همه جهان را با آمریکا تغییر میدهد.
منبع: فارس
منبع: فردا
کلیدواژه: آمریکا متحدان آمریکا سرلشکر سلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۰۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمیتوانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هستهای نیز از دست دادهایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است